نتایج اولیه کنکور سال ۱۳۹۵ روز سهشنبه ۱۹مردادماه اعلام شد. نکته جالبتوجه توزیع جغرافیایی محل قبولی نفرات برتر این آزمون ملی است. در این آزمون ملی از ۱۵نفر برتر هر یک از گروههای آزمایشی پنجگانه علوم ریاضی و فنی، علوم تجربی، علوم انسانی، هنر و زبان آزمون سراسری ۱۲ نفر ساکن استان تهران و شهر تهران هستند. شاید در نگاه اول بیتفاوت از کنار این مسئله عبور کنیم اما این مسئله میتواند گویای نبود عدالت آموزشی در سطح کشور و تجمیع تمامی امکانات مادی و معنوی کشور در یک مکان خاصی بهعنوان پایتخت باشد.
این مطلب یادداشت زیبائی از دوست عزیزم آقای امیر خان سعادت ، در این خصوص است ، البته خودم در طی یک نطق پیش از دستور در سال ۱۳۹۵ به آن مفصلاً پرداخته بودم ....
نتایج رتبههای کنکور سال 95 چه پیامی داشت؟
طرح موضوع برتری تهران به لحاظ برخورداری از امکانات موضوع جدیدی نیست و درعینحال تلاشهای مسئولین کشور در بعد از انقلاب اسلامی نیز با طرح انتقال پایتخت، تمرکززدایی از پایتخت و ... متأسفانه کمترین اثر مثبتی نداشته است و همچنان شهر تهران بافاصله بسیار زیاد رشد باورنکردنی دارد. شاید بتوان گفت تهران همانند کودک بیماری است که بیماریاش چاقی مفرط است و این چاقی همه امکانات را در خود میبلعد و اگر چارهای اندیشیده نشود این شهر خود مشکلات بسیار زیادی را برای مدیران و بهخصوص شهروندان فرودست و کمتربرخودار به وجود آورده و خواهد آورد.
تصاویر اسامی نفرات برتر کنکور سال 95 در ادامه آمده است که گویای توزیع جغرافیای نفرات برتر کنکور با اولویت تهران است:
آیا اینیک وضعیت طبیعی و معمول است یا اتفاقی است؟
تمرکز امکانات آموزشی برتر در تهران، انواع کلاسها و آزمونهای کمکآموزشی موجود در تهران، وجود اساتید و مشاورین برتر در تهران در کنار مهمترین احتمال یعنی وضعیت اقتصادی بهتر تهرانیها و معمولاً هزینههای زیادی که برای آمادگی کنکور در تهران پرداخت میکنند؛ اینیک واقعیت ساده است!
صبر کنید! مسئله تازه شروعشده است؛ اگر شما یک داوطلب کنکور باشید و تهرانی نباشید 80 درصد احتمال قبولیتان در دانشگاههای تهران کمتر است( قانون بومی گزینی 80،20). در برخی از استانها رشتههای موردعلاقه شما پذیرش محدودی دارند و احتمال قبولی فرد بسیار کمتر و کمتر میشود.
اگر پولندارید و جزء فقط 7 درصد اول قبولیها نیستید، انتخاب رشته نکنید چون تنها 7 درصد ظرفیت دانشگاههای حال حاضر کشور متعلق به دانشجویان روزانه و رایگان است( البته نهچندان رایگان، هزینه اسکان و تغذیه را باید پرداخت کنید) که این ظرفیت هم همان ظرفیتی است که بیشترین رقابت بر سر آن انجام میشود و همانطور که در بالا اشاره کردیم بیشتر از آنکسان است که پول شرکت در مدارس غیرانتفاعی، کلاسهای خصوصی و انواع آزمونها و کتابهای کمکآموزشی را داشتهاند ( بههرحال امیدواریم یک دختر غیرتهرانی حاشیهنشین بیپول نباشید)
زمانی که وارد دانشگاه شدید هزینههایش را پرداخت کنید، اگر توان پرداخت هزینههای اسکان، تغذیه و آموزشیتان را ندارید باید بروید کارکنید! یک کار ساده خدماتی که معمولاً کمتر از حقوق پایه وزارت کار دستمزد دارید. البته اگر چنین کاری برایتان پیدا شد، آنگاه ما به شما میگوییم دانشجوکارگر.
متأسفانه رشد قارچ گونه مؤسسات آموزشی و کنکوری در سالهای اخیر نشان از یک واقعیت تلخی به «پول» پرده برداشت و ساختار برابر نظام آموزشی و اصول مبتنی بر آموزش رایگان در قانون اساسی را تا حدودی دستنیافتنی کرد و جمله «علم بهتر است یا ثروت» را به طنزی دردناک تبدیل کرد که علم بدون پول سرانجامی ندارد !
امیر سعادت