نامم محمد امین ، ولادتم به وقت زمینی ها ساعت ١٥: ۱۳ روز شنبه ١٥ جمادی الثانی ١٤١٥ ، ولادتگاهم اسلام آباد غرب سرافراز ، پیشه ام دبیری فیزیک ، محل زندگی ام کرمانشاه بزرگ ، شهیرم به نویسندگی ، "سروش" ام برای "نوید" آینده درخشان سرزمینم ، چند سالی یکبار خودم را در اجتماع نمایان می کنم ، یکبار نماینده مجلس دانش آموزی ، یکبار مشاور مدیرکل آموزش و پرورش ، یکبار مشاور وزیر آموزش و پرورش ، یکبار در انجمن علمی دانشگاه فرهنگیان ، یکبار در قامت نویسنده و تحلیلگر، یکبار خبرنگار یکبار سرگروه آموزشی آزمایشگاه ناحیه دو و یک بار هم استان کرمانشاه یکبار در خلعت دبیر دبیرستان نمونه یک بار در مسند کارشناس پژوهش ناحیه دو کرمانشاه، یک بار در جلوه کارشناس انجمن اولیا و مربیان اداره کل آموزش و پرورش استان کرمانشاه و حتی در هیبت معاون آموزشی دبیرستان شاهد شهید فهمیده کرمانشاه! ***
نویسنده ام ، می نویسم و می نویسم برای چپ و راست ، از آینده ای که خواهد آمد ، آن چه که با هم رقم خواهیم زد ، آخر به قول بیهقی ، مرد آنگاه آگاه شود که نبشتن گیرد و بداند که پهنای کار چیست! ولی بدان که در کنار مردم هستم ، آخر هر چه نباشد ، دوستدارشان ام ،
***
می دانم انسانها فرکانس های همدیگر را می یابند ، حتی از انتهای افق های دور و نزدیک ، همه اینها باید روزی در یک مدار قرار گیرند ، یک روزی ، یک جایی است که باید با هم برخورد کنند ، و آن گاه می شوند دوست ، می شوند رفیق راه! آن گاه مهرشان از همه آکنده می شود ، حرفهایشان آرامش می شود ، خنده شان ، کلامشان روی طاقچه دلتان می نشیند.
***
ابر پربارانم ، آن قدر می بارم که یا تمام شوم ، و یا افسانه ای برای نسل ها ، و من همیشه خواهم بارید ، برای شاگردانم ، برای دوستدارانم و برای مردمان دوست داشتنی دیارم !
***
A thousand miles I’d run and walk اگر مجبور باشم هزاران مسافت را پیاده بروم A thousand times I’d slip and fall اگر لازم باشد هزاران بار بلغزم و سقوط کنم But for you I’d do it again اما به خاطر شما (مَردُم) باز هم این کارها را انجام می دهم A thousand times حتی (اگر لازم شود) هزاران بار دیگر {قطعه ای از آهنگ هزاران بار از سامی یوسف}