• تاریخ انتشار خبر : جمعه ۳ اردیبهشت, ۱۳۹۵ | کد خبر : 10470 |
  •  منتشر شده در خبرگزاری مادنا به آدرس : 

  • لینک یادداشت 

  • سلام» ، نام پروردگار من است که بهشت را آفرید …

    در قسمت سوم  نوشتار از بعد از شکست در دوره نهم تا انتخابات دهم را به تماشا خواهیم نشست.پیشنهاد می کنم که حتماً نسخه های قبلی این نوشتار را بخوانید . برای دیدن مطلب پیشین می توانید از این لینک استفاده کنید :
    لینک یادداشت فرزند اسلام آباد غرب؛ظهور،سقوط،دگردیسی و شانس دوباره «۱»/سروش نوید
    لینک یادداشت فرزند اسلام آباد غرب ؛ظهور،سقوط،دگردیسی و شانس دوباره «۲»/سروش نوید

    سرانجام ثبت نام او برای مجلس خط بطلانی بر پندار کسانی کشید که او را برای حوزه انتخابیه کرمانشاه و حتی تهران نامزد می دانستند .
    گفته بودم که او شاید مغرور باشد اما کم هوش نیست . « داش حشمت » به سرعت به آنالیز عملکرد خود و شکست در انتخابات پرداخت و معتقدم از همان فردای روز شکست برای انتخابات دوره بعد فعالیتش را شروع کرد .
    هوش بالای سیاسی او ایجاب می کرد که در ابتدا خود را مظلوم و مورد ستم قرار گرفته نشان دهد از همین رو با بزرگنمایی اقدامات خود و پررنگ کردن نقاط ضعف ترسیمی خودش از نماینده فعلی ، فضا را برای خود آماده می کرد . از طرفی با شایعه پراکنی در خصوص انتصابات نماینده نهم سعی در تطهیر وجهه خود داشت ولی حتی اگر این موضوع درست نیز می بود ، همچنان باید او را به دلیل بنیان نهادن یک سنت بد سرزنش کرد . سنتی که به باور خود او بعد از او هم توسط جلیلیان ادامه یافته است (در حالی که قویاً معتقدم به هیچ وجه من الممکن این قضیه به غلظت زمان نمایندگی خودش –علی الخصوص در دوره دوم نمایندگی اش- نبوده و نیست). ادعاهای مکرر اطرافیان او درباره پست سیاسی «فرزند اسلام آباد» در دولت تدبیر و امید ، نقل قولهایی از ظریف ، شایعاتی در خصوص پذیرفتن مسئولیت دولتی و …. در همین راستا بود که فضا را برای ورود او فراهم تر می کرد.
    مرحله دوم جذب سه گروهی بود که با از دست دادن حمایت آنان در دوره بعد باعث شکست تلخش شده بودند . « داش حشمت » برای آن هم برنامه ای ویژه داشت. اینجا بود که نقطه عطف رفتار تبلیغاتی او رقم خورد و شاید کمتر کسی فکرش را می کرد که او دست به چنین کاری بزند.
    برای توضیح این پارادوکس از رفتار او ، باید نگاهی به ترکیب کاندیداهای این دوره بیندازیم . مشاهده نامزدهای این دوره چندان برای «فرزند اسلام آباد» خوشایند نیست:
    اول از همه باید به نامزدهای درون طایفه او نگاهی بیندازیم . قاضی صابری و مهندس زارعی دو نامزدی هستند که غیر او از درون خود طایفه اش تائید صلاحیت شدند. قاضی صابری به دلیل روابط درون طایفه ای محکم تر و همچنین داشتن وجهه مردم داری بیشتر نسبت به او در روستاها به طور قابل توجهی دارای محبوبیت بیشتری نشان می داد . از طرفی نیز دکتر زارعی برای روشنفکران طایفه اش گزینه جذابتری به نظر می رسید چرا که هم جوانتر بود و هم یک بار محبوبیتش در بوته انتخابات شورای شهر به نقد کشیده شده و با شایستگی نیز منتخب مردم شده بود . از طرفی تِز روشنفکری او از « داش حشمت » نیز پررنگ تر به نظر می رسید.
    برای گزینه های برون طایفه ای نیز مسلماً حضور حاج علی جلیلیان هم نادیده گرفتنی نبود . حمایت اقلیتهای مذهبی از او همواره همانند همای سعادت روی شانه او نشسته و ظاهراً قصد تکان خوردن هم ندارد ! به غیر از اینها این رقیب سنتی با عنوان نماینده فعلی به انتخابات پا می گذاشت که این خود یک پوئن مثبت بسیار بزرگ به شمار می رفت . البته جلیلیان هم از روابط درون طایفه ای قوی نیز سود می برد که باعث می شد به عنوان یک رقیب جدی و خطرناک در نظر گرفته شود.
    اما دیگر رقیب قابل ذکر همان گربه سیاه دور قبل است . حمایت قوی فرهنگیان بر پیشانی دکتر نادر نادری می درخشید . در صورت حضور نادری ، این امر بسیار بسیار از آراء «فرزند اسلام آباد» در بین فرهنگیان می کاست.
    اما همانطور که در شماره دوم وعده داده بودم ، در اینجا لازم است که کمی درباره «بمب ساعتی» بگوئیم . بمب ساعتی در واقع همان دکتر حمید صیدمحمدی است. به خاطر دارید که در انتخابات دوره های هفتم و هشتم کاریزمای شخصیت « داش حشمت » چه قدر به او کمک کرد . گفتیم که در دوره هفتم نقش این کاریزما بسیار مؤثر بود : جوانی بسیار خوش فکر ، صاحب قلم و البته ناشناس . کسی از گرایش سیاسی او هم به درستی خبر نداشت (بعد ها او را در تهران یک نماینده اصولگرای دو آتشه می نامیدند ، در حالی که در منطقه بعضی از گروه های سرشناس اصولگرا عملکرد وی را نمی پذیرفتند و انتصابات وی نیز خط درستی از اصولگرایی او به دست نمی داد ، بعضاً هم گروه های اصلاح طلب از او حمایت می کردند) و در واقع چهره ای آرام و علمی جلوه می کرد . همین سکوی پرش او شد . اما در این انتخابات کسی نامزد شد که در صورت تائید صلاحیت تقریباً همان شرایطی را داشت که «فرزند اسلام آباد» در دوره هفتم داشت . حمید صید محمدی –برخلاف او- سابقه مسئولیت اجرایی سطح بالا دارد ، به خوبی با رسانه ها تعامل داشته و به لحاظ پشتوانه طایفه ای(البته در منطقه دیگری) هم در وضعیتی تقریباً مشابه اوست . در واقع وی کلکسیونی از ویژگی های نداشته رقبای سرسخت « داش حشمت » است . حضور همزمان این دو با هم ، یک دوئل برابر ، تمام عیار و دیدنی می بود . حمید صید محمدی حتی اگر یک روز پیش از انتخابات هم تائید می شد ، می تواند دردسر بزرگی برای وی بیافریند . خود «فرزند اسلام آباد» هم به این امر کاملاً واقف بود . بنابراین این بمب ساعتی بسیار خطرناک به نظر می رسد .
    افزون بر این عوامل یک عامل بازدارنده دیگر نیز جدا شدگان از کارناوال تبلیغاتی عظیم سابق «فرزند اسلام آباد» بود . ولی دلیل این جدایی چیست ؟
    حالا به نقطه عطف رفتار های انتخاباتی او می رسیم .فلاحت پیشه گذشته خود را تحلیل کرد و کاملاً به این نتیجه رسیده که طایفه گرایی افراطی ، عامل شکست او بوده است به همین دلیل دست به تصفیه اطرافیانش زد.در این عمل به صورت خواسته یا ناخواسته باعث جدا شدن  بعضی چهره های سرشناس از او شد.این گروه که یا به دیگر نامزدها پیوستند و یا خود اعلام استقلال کردند . مشهور ترین چهره اینان «دکتر تیمور بستی» است .

    برای جمع بندی آن چه گذشت ، چهار عامل را یک بار دیگر مرور می کنیم :

    * اول : جلب نظر عمده اقلیت های مذهبی: این ابزار تقریباً به طور کامل در دستان علی جلیلیان بود .
    * دوم : بخت و اقبال : تا روز انتخابات این گزینه به طور کامل مشخص نمی شد . هر چند که تائید صلاحیتها خبر به نسبت خوبی برای او به شمار می آمد .
    * سوم : کاریزمای شخصیتی خودش:این مورد نیز در صورت تائید صلاحیت ، به دست دو نفر یعنی نادر نادری و حمید صیدمحمدی(حتی شدیدتر) کم اثر خواهد می شد .
    و
    * چهارم :حمایتهای درون طایفه ای :در این مورد نیز شدیداً از طرف قاضی صابری تهدید می شد . هر چند نباید از مهندس زارعی نیز به آسانی عبور کرد . تیمور بستی هم به نسبت محبوب محسوب می شد . تصفیه اطرافیان توسط او نیز خود عامل بسیار مهلکی برای کاهش حمایتهای درون طایفه ای به نظر می رسید .

    حالا او ضمن پذیرفتن اشتباهاتش در دوران نمایندگی ، سعی داشت اشتباهات خود را گردن مشاورانش بیندازد . خب دلیل این کار چیست ؟ فلاحت پیشه سعی در تطهیر چهره خود داشت ؛ او نمی پذیرفت که خواسته یا ناخواسته این عملکرد خودش بود که او را به ورطه سقوط کشانده بود بلکه با راندن بعضی تاثیر گذاران دورتر می خواست به مردم بگوید که عوامل اشتباهات گذشته را کنار زده ، اما کیست که نداند این خود شخص «داش حشمت» بود که غرورش حتی باعث درگیری فیزیکی با مردم (در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸) نیز شد ، آن هم همین مردمی که به وی رأی داده بودند تا نماینده شهر شود .
    نام دوره انتخابات    تأثیر اقلیت های مذهبی    حمایتهای درون طایفه ای          بخت و اقبال                      کاریزمای شخصیتی خودش
    هفتم                              ۴۰%                       ۳۵%                        قابل چشم پوشی                          ۲۵%
    هشتم                             ۲۰%                       ۳۵%                              ۱۰%                                    ۳۵%
    نهم                                  ۲%                       ۳۵%                               ۱۰-%                                    ۵%
    دهم                                  ؟                           ؟                                   ؟                                          ؟

    «فرزند اسلام آباد» بسیار به موارد سوم و چهارم از عوامل فوق الذکر دل بسته بود . برای نیل به این مقصود او ستادهای آقایان ، بانوان و جوانان را از هم جدا کرده ، شخصاً رهبری جنگ روانی تبلیغاتی را از پشت پرده هدایت می کرد ، از مدتها قبل برای شرکت در این ماراتن نفسگیر دور خیز کرده ، برنامه ریخته و از همه مهمتر سعی داشت رنگ و بوی طایفه ای را نیز از خود به شدت بزداید . وی کاملاً چهره یک «تواب مُصلِح» به خود نهاده بود.
    اگر واقعاً فقط با اتکا به شرایط موجود -که به تفصیل اشاره شد- وارد عرصه انتخاباتی می شد که باید حضور او را یک ریسک بسیار خطرناک بدانیم . چرا که حتی آنالیز سطحی هم خبر از اوضاع مساعدی برای او ندارد . باز هم تأکید می کنم که «تواب مُصلِح» باهوش است . خواهیم دید که با وضع موجود او قصد داشت چه برگ برنده ای رو کند .

    نام دوره انتخاباتی         مجلس                       سالهای انتخابی                       نام منتخب           نزدیک ترین رقبا
    هفتم                     ۱۳۸۲-۱۳۸۶                    فلاحت پیشه                       ماشاءالله حاتمی
    هشتم                   ۱۳۹۰-۱۳۸۶                    فلاحت پیشه                         علی جلیلیان
    نهم                       ۱۳۹۴-۱۳۹۰                    علی جلیلیان                          فلاحت پیشه
    دهم                      ۱۳۹۸-۱۳۹۴                         ؟                                               فلاحت پیشه ، جلیلیان، نادری ، صابری

    فارغ از همه چیز ، دیدن صحنه رقابت دهمین دوره مجلس شورای اسلامی برای منِ بی طرف بسیار لذت بخش بود . حاج علی جلیلیان  تقریباً در بهترین وضع مطلوب خود داشت ، رقابت درون طایفه ای مهندس زارعی ، قاضی صابری و حتی شاید دکتر بستی دیدنی بود ، دکتر نادری در صورت تائید صلاحیت برنامه های جذابی داشت ، به همین شکل دکتر صیدمحمدی نیز یک چهره کاریزما به شمار می رفت . من امیدوار بودم آن چه که خیر و صلاح این مردمان محرومیت کشیده است ، از صندوق ها بیرون آید . نامی برای پیشرفت ، رفع مشکلات فرهنگی و مرتفع ساختن مشکل بیکاری در حوزه انتخابیه …
    ادامه دارد …

    سروش نوید – دبیرکل سابق انجمن علمی آموزشی علوم پایه کرمانشاه