وبلاگی برای اندیشه های بدیع

یادداشت های یک دبیر فیزیک جوان

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خاطرات» ثبت شده است

تراژدیک ترین تولد عمرم در نوزدهمین سالروز تولدم

+ نوشته شده در سه شنبه بیست و هشتم آبان ۱۳۹۲ ساعت 13:51 


این مطلب را فقط برای آرامش دلم نوشتم . فقط !!!


این مطلب را از دست ندهید !

ادامه مطلب...
۰ نظر
سروش نوید

یادگار کردگار ماندگار «۲»

+ نوشته شده در چهارشنبه بیستم دی ۱۳۹۱ ساعت 19:18 


 خاطره با نام :"آخرین روز نمایندگی" ....


قطرات باران شیشه تاکسی را می خراشید و به به سرنوشت خود که همان افتادن بود دچار می شد . در یکسو من بودم و هزاران خروار خاطره و در سوی دیگر دختر و پسری سرشار از شوق و اشتیاق برای رسیدن به جایگاه من ...
با دستم بخار روی شیشه تاکسی را پاک کردم . دوست نداشتم جهان را تار ببینم . راننده شیرین زبانی می کرد . دوست نداشتم صدایش را بشنوم . هندزفری را نصب کردم و به عمق دنیای خودم پناه بردم . 


ادامه مطلب...
۲۲ فروردين ۹۵ ، ۰۱:۲۱ ۰ نظر
سروش نوید

یادگار کردگار ماندگار «۱»

+ نوشته شده در شنبه بیست و سوم دی ۱۳۹۱ ساعت 21:3 

صبح ساعت 7:30 . به درون اداره آموزش و پرورش می روم . ماشین حاضر و منتظر من است . باید چهار نفر باشیم ، دو پسر و دو دختر . اما سه نفریم . متوجه غیبت یکی از خانمهای عضو هیئت رئیسه می شوم . وقتی می پرسم می بینم که مشکلی برایش پیش آمده و نیامده. آن لحظه فکر کردم که یکی از رأی هایم را از دست دادم اما الآن با خودم می گویم : "بهتر شد که نیامد" .

ادامه مطلب...
۰ نظر
سروش نوید